اما هدف اصلی از طراحی تورهای جنگی، آموزش به منظور انتقال مفاهیم مقاومت، وطندوستی و تاریخ معاصر است. با تورهای جنگی میتوان به اقتصاد گردشگری از طریق ایجاد اشتغال برای راهنمایان محلی، فروش صنایعدستی و خدمات اقامتی دست یافت. با این تورها میتوان...
در خوزستان، گردشگری جنگ به معنای بازدید از مکانهاییست که در دوران دفاع مقدس نقش کلیدی داشتهاند و یا به نوعی یادآور روزهای جنگ هستند. از جبهههای نبرد گرفته تا یادمانهای شهدا و حتی مکان رویدادهایی که در این نوع از گردشگری برای بازدید مقبولیت دارد. این نوع گردشگری، ترکیبی از تاریخنگاری، تجربهزیستی و انتقال ارزشهای مقاومت است. مثلا در اهواز و در یک روز، 52 نقطه مورد بمباران قرار گرفت و بیش از 200 شهید برجای گذاشت. یا در اندیمشک، طولانیترین بمباران هوایی صورت گرفت. خرمشهر به شهری که نماد مقاومت است، تبدیل شد. بازدید از مسجد جامع و پل قدیم و شلمچه تجربهای عمیق از ایستادگی مردم را منتقل میکند. دشتآزادگان: با مناطق عملیاتی چون چزابه و هویزه، بستر مناسبی برای روایتهای میدانی از جنگ دارد. اندیمشک و شوش: ایستگاههای راهآهن و پادگانها، خاطرات پشتیبانی لجستیکی جنگ را زنده میکنند. اگر از من بپرسند که چه نوع گردشگرانی بیشتر به تورهای جنگ علاقه نشان میدهند باید تاکید کنم که انگیزه گردشگران برای حضور در تورهای گردشگری جنگ متنوع است. برخی برای شناخت تاریخ معاصر ایران، برخی دیگر برای تجربه معنویت و قهرمانی، عدهای هم برای بازسازی هویت ملی و تعدادی هم برای تجدید خاطرات خود که از مناطق جنگی در ذهن دارند به سفر میپردازند .در سطح ملی، بیشتر گردشگران داخلی، بهویژه جوانان، دانشجویان، خانوادههای شهدا و ایثارگران مشتاق حضور در این تورها هستند. در بخش بینالمللی هم پژوهشگران، مستندسازان و علاقهمندان به تاریخ نظامی، خواهان حضور در این تورها هستند. اینکه چطور میتوان میان روایت تاریخی دقیق و جذابیت برای گردشگر تعادل برقرار کرد، باید اذهان داشت که استفاده از راهنمایان محلی که خود یا خانوادهشان درگیر جنگ بودهاند، روایت را هم دقیق و هم انسانی میکنند ضرورت دارد. از سویی دیگر بازسازی صحنههای جنگ با حفظ مستندات تاریخی، جذابیت بصری ایجاد میکند بدون تحریف واقعیت. استفاده از فناوری مثل واقعیت افزوده و اپلیکیشنهای تعاملی میتواند روایت را زندهتر کند. گاهی طرح میشود که آیا روایتها بیشتر بر قهرمانی تأکید دارند یا رنجها و فجایع انسانی، در حالی که تعادل مطلوب آن است که هر دو وجه روایت شود: هم شکوه ایثار، هم عمق درد و خسارت. اما در دزفول، خرمشهر و آبادان، روایتها بیشتر بر قهرمانی و مقاومت تمرکز دارند. در ابوحمیظه، سوسنگرد و هویزه، جنبههای انسانی و رنجهای جنگ بیشتر بازگو میشوند. اما هدف اصلی از طراحی تورهای جنگی، آموزش به منظور انتقال مفاهیم مقاومت، وطندوستی و تاریخ معاصر است. با تورهای جنگی میتوان به اقتصاد گردشگری از طریق ایجاد اشتغال برای راهنمایان محلی، فروش صنایعدستی و خدمات اقامتی دست یافت. با این تورها میتوان به حفظ حافظه تاریخی با جلوگیری از فراموشی جنگ و عبرتآموزی برای نسلهای آینده کمک کرد. در فرآیند اجرای تور، بازماندگان جنگ یا خانوادههای قربانیان میتوانند در بسیاری از تورها بهویژه در یادمانها بهعنوان راوی حضور داشته باشند. این مشارکت، روایت را شخصیتر و تأثیرگذارتر میکند. اما گردشگری جنگ جدا از برخی روایتهای کلیشهای و پیش و پا افتاده، با چالشهایی هم مواجه است. در زمینه ضعف زیرساختها باید به کمبود اقامتگاه، حملونقل مناسب در مناطق مرزی، و در نبود برندینگ حرفهای، باید تاکید کنم که گردشگری جنگ هنوز بهعنوان یک برند ملی معرفی نشده است. چالش دیگر درباره حساسیتهای سیاسی و فرهنگی است، زیرا از تحریف یا سوءاستفاده از روایتها و فقدان روایت چندصدایی: تمرکز بر یک نوع روایت، باعث کاهش جذابیت برای مخاطبان متنوع میشود. اگر روایتها انسانی، چندجانبه و صلحمحور باشند، گردشگری جنگ میتواند به ترویج صلح، همدلی و عبرتآموزی کمک کند. اما اگر صرفاً بر قهرمانی و خشونت نظامی تأکید شود، خطر عادیسازی خشونت و تقویت نگاه نظامیگرایانه وجود دارد. انتهای پیام/ کد خبر 1404070500287 مجتبی گهستونی دبیر محمد آوخ